سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
شخص کریم و بزرگوار، نزد خداوند، خرّم و با پاداش است و نزد مردم، محبوب و باشکوه . [امام علی علیه السلام]

شاهد


اللهم عجل لولیک الفرج

سال نو مبارک

هر چند خدمت و کمک به دیگران، اون هم بدون چشم داشت بسیار پسندیده و سفارش شده است، اما اینکه هر کسی قدردان  افرادی باشه که کاری براش انحام میدن هم بسیار بسیار لازمه، چنانکه گفتند: " من لم یشکر المخلوق ، لم یشکر الخالق" ( البته اگه عربیش رو درست نوشته باشم!). حالا!

دیروز صحنه ای رو دیدم که خیلی برام جالب بود و البته حالم رو گرفت! یعنی میدونید، می شد از جهات زیادی بهش نگاه کرد و برداشتهای متفاوتی داشت. با موبایل ازش عکس گرفتم و اینجا براتون گذاشتمش( راستی گوشیم رو تازه گرفتم . مبارکم باشه!)

            

دو تا ماهی قرمز کوچولو و بی جون که روی یه سطل آشغال کنار خیابون انداخته شده بودن...

می شد مثل یه با احساس، فقط به جنبه عشقولانه قضیه نگاه کنم و قربون صدقه دوتا ماهی عاشقی برم که حتی بعد از مرگ هم از همدیگه جدا نشدن و کنارهم جون دادن ، اون هم تو شب سال تحویل!

ولی خوب ازون جایی که من یه خورده ویتامین انتقاد خونم بالاست، بیشتر به بی احساسی و قدر نشناسی آدمی که این دو تا رو بعد از مرگشون روی سطل آشغال انداخته فکر میکردم...

یعنی فقط تا وقتی که می تونیم از چیزی استفاده کنیم و تاریخ مصرفش نگذشته باید بهش احترام گذاشت؟

این همون ماهی ای نیست که میتونست زیبایی بخش سفره هفت سین ما باشه؟ یعنی فقط به جرم اینکه عمرش سر اومده باید لایق سطل زباله باشه؟

بیاید تو سال جدید مهربونتر از این باشیم...



شاهد ::: پنج شنبه 86/1/2::: ساعت 1:6 صبح


با سلام خدمت دوستان درسخون خودم
امیدوارم تو اخبار بودجه 86 بوده باشید.
نمی دونم این بوجه 86 چی داره که اینقدر باعث هراسون شدن مخالفین احمدی نژاد
شده.
اما اینو فهمیدم که ما هنوز تو پیاده کردن اندیشه های حکومت اسلامی مشکل داریم.
ما هنوز اسلوب و روش اسلامی کامل جهت حکومت پیاده نکردیم و نه نوشتیم .
( توجه کنید کامل اما ناقص چرا تا دلتون بخواد)
متوجه شدم که همانطور که امام عزیزمون خمینی کبیر(ره) فرمودند ما هنوز کاری
نکرده ایم و خیلی مطالب اسلام پیاده نشده و
تازه ما اول راهیم.
ما هنوز نمی دانیم یک خدمتکار برای یک جامعه کوچک مثل خانواده چه وظایفی داره تا حالا بیاییم برویم مدیریت
خدمتگزار!!!!!!
هنوز ما در حکومت اسلامی سخن از حقوق های چند صد میلیونی مدیران میزنیم. معلومه که میتونیم عدالت علوی رو حاکم کنیم!
میگن اگه حقوق پایین بدیم کسی جرات نمی کنه مسئولیت قبول کنه !
میگن نمیشه حکومت علی رو الآن پیاده کرد؟
میگن نمیشه حقوق ملت رو بین ملت تقسیم کرد؟
کاش اینها می فهمیدند این بسیجی ها که 8 سال جنگ رو اداره کردن چقدر حقوق میگرفتن فرقشون با تفنگدارای آمریکایی چی بود
یا با سربازای عراقی؟
کاش میفهمیدند که هنوز هم برای خیلی ها هنوز
پول ارزش نداره و خدمت به
انسان و انسانیت براشون با ارزشتر از همه
عالمه و اونو با هیچ کالای عالم
عوض نمی کنن.
و کاش ...
الهم عجل لولیک الفرج
انشاء الله



شاهد ::: چهارشنبه 85/12/23::: ساعت 12:15 صبح


کلاغ ... پر!

گنجشک ... پر!

شهرام جزایری ... پر!

پول بیت المال ... پر!

 

نمی دونم نظر شما چیه؟! ولی از دید این حقیر فضول که یه خورده سرش رو تنش زیادی هم کرده!! فرار یه چنین آدمی که به جز رهبر عزیز ( که انصافا نمی دونم اگه نداشتیمش چه کار می کردیم و ایشالله به حق دل مظلوما خدا عمرشون رو دراز کنه) بقیه مسئولین وقت نظام به بهانه های مختلف ازش پول گرفتن ، نمی تونه عادی باشه!!

آخه می دونید اگه مجرمی نبود خوب پرونده ای هم بررسی نمی شه و خیال خیلی ها راحت می شه! خداییش به نظرتون همچین مجرم فراری ای گیر می افته؟! هر چند من هم دعا می کنم چنگال عقاب عدالت تو بدنش جوری بشینه که دیگه هیچ وقت جدا نشه.

یه هفته قبل زن و بچه ات برن اون ور آب و خودت هم سر فرصت بری لباس پلو خوری بپوشی و همش یه میلیارد!!!! تومن هم خرج سفر از دوستات بگیری و بری دنبالشون ! والله کاشکی ما هم از این زندونیا بودیم. مگه نه! دم عیدی سفر خارجمون هم به راه بود!

(حیفم اومد نگم که تو تریبون آزاد امروز 20:30 که درمورد خرید شب عید بود به جز اونایی که هر چی مجری داد میزد موضوع ما یه چیز دیگه ست گوش نمی دادن و فقط از فرار شهرام جون می گفتن یه جوونی هم اومد و گفت : آخه من که شش ماهه عروسی کردم و بیکارم دیگه چه شب عیدی مونده بابا دلتون خوشه! حالا خودتون پیدا کنید پرتقال فروش رو...)



شاهد ::: سه شنبه 85/12/8::: ساعت 12:47 صبح


به نام او ...

دزفول جزء شهرهایی ست که من ارادت خاصی به آن دارم. از مقاومتش زیاد شنیده ام و از محبت مردمش. اخبارش را پیگیری میکنم . مدتی ست خبرهای خوبی نمی شنوم.

و باز سخن از علی ست و باز مظلومیت و باز حرف تیر در چشم و خار در گلوست. آری، و این بار معاویه‌ها به نام «علی» خنجر به راه «علی» می‌زند و باز عمر عاص‌ ها و ابو موسی‌ها آمدند و این بار دزفول سربلند را هدف گرفته‌اند . دزفولی که دارالمؤمنین است و همین است که تاب تحمل را از آنان ربوده و با تمام قوا به جنگش آمده‌اند.

 تازه می‌فهمم که چرا قرآن اینقدر به عبرت از گذشنته امر فرمود است؛ به کربلا که بنگری حاصل تطمیع و تهدید و تبلیغ معاویه و یزید بن معاویه ست .

 وعاشورای امسال دزفول حال و هوای کربلایی تر از گذشته دارد چرا که کوفیان را به عینه در خود می‌بیند کوفیانی که با نام علی ، اشک علی را می‌خواهند . کوفیانی خرقه پوش که بر تمام خرقه‌هاشان نشان انگلیس دیده می‌شود و کشکولهایشان پاکتهای چای کمپانی احمد است و چنان سنگین از پول که با خود حملشان نمی‌کنند.

 آنان که تا کنون در قصرهایشان آرمیده‌ بودند، نمیدانم به یکباره کدامین فرشته وحی! بر آنان نازل شد که بیایید و دزفول بیچاره را نجات دهید که مدرسه می‌خواهد و حسینیه!!!! و تمام مشکل شهر "هزار مسجد"، نبود یک حسینیه آن هم از نوع احمدیه است . و این بود که  کشکولهایشان را کمی سبکتر کردند و مسئولین کم اخلاص و گاه بی‌اخلاص شهر را همراه و همگام خود نمودند . نمی‌دانم چگونه، خدا عالم است ، تهدید بود، تبلیغ بود و یا زبانم لال تطمیع. ـ البته بگذریم از آن گروه خرقه پوشانی که با برنامه و از قبل در پستهای مهم کنگر خورده و لنگر انداخته بودند و هستند ـ ولی هرچه بود خوب کار کرد که هیچ یک صدایشان در نمی‌آید که هیچ حتی گوشهایشان هم دیگر نمی‌شنود و فریادهای « وا اسلاما» و « وا شهرا» ی مردم هم به گوششان نمی‌رسد. یعنی می‌رسد اما رگ دینشان مثل اینکه خواب است و خبرشان نمی‌کند. تمام این ماجرا یک چیز خوب داشت و آن روشدن چهره واقعی خیلی‌ها که شهر را تبدیل به یک لژ بزرگ کرده بودند و چونان دیگر لژهای فراماسونری با نقاب وارد آن می‌شدند و بیچاره ناپختگانی که به چنگشان می‌افتادند.

و این میان جوانان دزفول که انقلابشان و ایرانشان را دوست دارند و نمی‌خواهند تا آنجا که ممکن است آشوب به پا شود آرام آرام تلنگرشان می‌زنند که: می‌دانیم چه می‌کنید و از کجا آمده‌اید پس مراقب کارهایتان باشید که صبر ما اندازه دارد.
و عاقبت چه می‌شود به مسئولین کشور اسلامی‌مان بستگی دارد که داد جوانان دلسوز دزفولی را از این مهمانان ناخوانده بستانند یا اینکه ....

خدایا چنان کن سرانجام کار                تو خوشنود باشی و ما رستگار

والسلام

شاهد



شاهد ::: یکشنبه 85/11/8::: ساعت 1:31 عصر


نفت. طلای سیاه

بیشتر جنگهای زمان ما به خاطر همین مایعه، همین مایع سیاه رنگ و بد بو!

یه مایع که مثل همه چیزهایی که سخت به دست میان ،گرونه .

خدا رو شکرکشور ما پر از نفته.و خوزستان بیشتر از بقیه جاها. اما...

تو تموم سالهای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب چنان بی‌عدالتی و بی‌مروتی‌ای در حق این استان صورت گرفته که هر کی یه کم منصف باشه و به خودش زحمت فکر کردن بده ، شرمنده مردم این خطه می‌شه.


مردمی که تو پیروزی انقلاب نقش اساسی داشتن. مردمی که خط اول دفاع مقدس بودن. مردمی که با بدنهاشون جلوی تانک‌های دشمن صف کشیدن. مردمی که تا آخر جنگ موشک های بزرگ دشمن رو تو خونه‌های کوچیکشون تحمل می کردن...


و حالا واقعا بی‌انصافیه که میون  این مردم بی‌کاری بیداد می‌کنه. واقعا بی‌انصافیه که مهندسای شرکت نفت برای راحتی خودشون از کنار یه روستا جاده بکشن و هر روز با ماشین‌های مدل بالای دولتی رفت و آمد بکنن و و یه لحظه‌ام با خودشون فکر نکنن ، این نگاه معصومانه که پسرک روستایی به ماشینشون میندازه حقی داره. اون پسر هم حق داره از این همه نفتی که خدا نزدیک خونه‌اش گذاشته سهمی برای خودش داشته باشه.

اون پسر هم حق داره با خودش فکر کنه که از بچه اون آقا مهندس چی کم داره که باید حسرت یه لباس نو تو دلش بمونه.باید فکر کنه که چرا باباش بی‌کاره و خوابگاه های شرکت نفت پره از آدمایی که از شهرای دیگه اومدن و اونجا کار می‌کنن.

اون پسر حق داره با خودش فکر کنه ،آقای رئیس جمهور- همون که اسمش توی برگه رأی باباش نوشته شده بود. همونکه خودش انتخابش کرده بود ـ چرا به استانش سفر نمی‌کنه ؟؟؟؟؟؟؟شاید فکر میکنه ما مهمون نواز نیستیم؟ها!

شنیدیم آقای رئیس جمهور بودجه استان خوزستان رو چند برابر کرده ولی پس کو؟ چرا ما نمی بینیمش؟؟؟می دونم این وسط دستایی تو کاره که نمیخواد بزاره مردم طعم عدالتی رو که رئیس جمهور ازش حرف میزنه و اقا دنبالشه، بچشن ! خوب من حق دارم از رئیس جمهور بخوام زودتر اون دستها رو قطع کنه یا لااقل بهم معرفیشون کنه تا...


یه وقت فکر نکنید من ضد انقلابم ، نه اتفاقا فقط چون عاشق انقلاب و رهبرم هستم اینا رو گفتم. آخه نمی‌خوام یه از خدا بی‌خبر خدای نکرده تو ذهن اون پسر فرو کنه که هر چی بدبختی داری از این انقلابه و بدکاریه چند تا مسئول رو به پای انقلاب بذاره. که اون وقت هممون پیش خون شهدا مسئولیم....



شاهد ::: چهارشنبه 85/10/6::: ساعت 9:43 صبح


بسم الله الرحمن الرحیم

تحلیلی بر حکم اعدام صدام

 

با سلام

 

من مثل بقیه! اصلا از حکم صدام خوشحال نشدم. علی رغم اینکه خودم بچه خوزستان هستم و جنایات صدام را از نزدیک به چشم دیده ام.

 

چرا صدا و سیما و مطبوعات کمی تامل نکردند؟ فتنه شیعه کشی در عراق و مظلومیت شیعه کی باید تمام شود؟ چرا پرونده قتل عام 140تا150 نفرشیعه باید به اصرار امریکاییها اول رو شود؟ صدام چند نفر از اطرافیان و اقوام خود را به قتل رساند؟ اصلا چرا بخاطر جنگ با ایران و اعراب محاکمه نشد؟ آیا صدام اقدام به قتل عام سنی ها نکرده بود؟ آیا مگر مردم حلبچه اقوام رئیس جمهور عراق نیستند چرا کوچکترین اشاره ای به آن نشد؟ چرا بخاطر حمله به ایران و قتل عام و بمباران مردم بی گناه شهرهای ایران محاکمه نشد؟ چرا صدام بخاطر جنایاتی که در حمله به کویت مرتکب شد هیچ سوالی از او پرسیده نشد؟ تمام جنایات صدام بخاطر جنگ با ایران و کویت و امریکا بوده چرا اصل قضیه مطرح نشد؟ و امریکایی ها اصرار دارند به جرم شیعه کشی حکم اعدام صادر شود؟

 

همه اینها یک سناریویی از پیش تعیین شده و برنامه ریزی شده توسط آمریکا جهت بهم ریختن ثبات در عراق است سناریویی که به محبوبیت بوش در آستانه انتخابات کمک خواهد کرد. صدام فقط بخاطر شیعه کشی حکم اعدام برایش صادر شد. و ما همه میدانیم که پس از اعدام صدام براحتی تاریخ را جعل کرده وصدام بشود  سردار قادسیه و ...  ، در آینده سنی های متعصب را علیه شیعیان می شورانند.

 

آیا بهتر نبود مسئولین ما کمی تامل می کردند و موضع خود را بروشنی اعلام نمی کردند تا دچار فتنه امریکایی ها نگردند.

 

هرچند کمی دیر شده اما صدا و سیما و مسئولین محترم کمی محتاتانه بر روی این مسئله موضع بگیرند و تحلیل های مختلفی روی آن انجام دهند و به گوش جهانیان برسانند. و دولتمردان دیگر کشورها را از موضع خود آگاه سازند.

 

خداوند شر امریکا و انگلیس را به خودشان باز گرداند.

انشا الله



شاهد ::: پنج شنبه 85/8/18::: ساعت 12:1 عصر


فعالیت دراویش تو شهر ما بیداد  می کنه ، دراویشی که تحت حمایت مستقیم دولت انگلیس تونستن مال و منال خوبی رو به جیب بزنن و سردمدارانشون تو خارج از کشور نشستن و با استفاده از عنواین دهن پرکن و عامه پسمدی مثل ساختن مدرسه و بیمارستان سازی ، سعی در جلب افکار عمومی مردم این شهر شهیدپرور دارن.

البته مردم ما اونقدر بینش باز سیاسی دارن که گول این حرفها رو نخورن ، ولی هر کسی حق داره از خودش بپرسه یه شهری که طبق گفته امام خمینی(ره) دین خودش رو به اسلام ادا کرده ، اونقدر حق نداره که چند تا مدرسه و بیمارستان و مکان تفریحی توش ساخته بشه که مجبور باشه واسه تحصیل بچه هاش از پول نامشروع همچین آدمایی استفاده کنه؟!

پس پول بیت المال کجا خرج میشه که به ما نمی رسه؟؟؟؟؟؟؟

تازه غصه چندین برابر میشه وقتی مسئولین شهری خواسته و ناخواسته همراه این مهمونای ناخونده باشن و اعتراض های بچه بسیجی ها و بزرگای شهر و نامه نگاریهاشون و حتی حکم صریح آیت ا... شاهرودی مبنی بر تخریب خانقاهشون از جانب مسئولین شهری به خصوص شورای شهر با بی توجهی مواجه بشه...

انقدر برای اعلام انزجار از دراویش و فعالیت های ضداخلاقی و ضداسلامیشون راهپیمایی و تجمع و گردهمایی برگزار کردیم که دیگه خودمون خسته شدیم ، اما از رسیدگی خبری نیست که نیست...

تازه چندتا از جوونا رو هم به جرم برهم زدن نظم بازداشت کردن!!!!!!!!!!!!

چند روز پیش دیدم جلوی ساختمان بسیار زیبا و مجلل!!! خانقاه که تو بهترین نقطه شهر و در واقع تو پیشانی شهر ساخته شده ( البته تحت عنوان حسینیه! اونهم تو شهر هزار مسجد!!!!!!!!!!!!!) دارن یه کیوسک نیروی انتضامی احداث میکنن. برای چی ؟ خدا می دونه !

اما من به عنوان یه شهروند وقتی از اونجا رد شدم اولین فکری که کردم این بود که ، کیوسک رو برای حفاظت خانقاه و جلوگیری از اقدام عملی جوونهای شهر برای تخریب اون ، زدن.

حالا اگه هدف دیگری درکاره ، بهتره نیروی انتضامی اطلاع رسانی کنه و مردم رو قانع کنه تا یکی دیگه مثل من همچین فکر بدی رو نکنه!

آخه من یکی که احترام خاصی واسه نیروی انتضامی کشورم قائلم و خداییش اصلا دوست ندارم که این برداشت من از کارشون درست باشه. ان شاءالله که اشتباه کردم... 



شاهد ::: دوشنبه 85/8/15::: ساعت 8:8 عصر

<      1   2   3   4      

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 405
بازدید دیروز: 183
کل بازدید :779888
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
فصل انتظار
لحظه های آبی
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<