در کرب و بلا نشد که بی تاب شویم
در حادثه ی عطش نَمی آب شویم
ای کاش که با مرحمت حضرت عشق
تا چشم اجل ندیده توّاب شویم
(شعر از شاهد)
مادر عباس بودن خودش صد آسمان معناست .....
چگــــونه سربدهم از تــــو شعر گفـــــتن را
که پیش پای تو بانــــو قلم، قلم شده است
قلم فـــــدایی دستی که در کنـــــار فــرات
برای عشق و حقیقت چنان علم شده است
علم تمـــام وجودش صدای یــازهرا ست
به شطِّ پر تپش فــــاطمه، بَلـم شده است
بلـــم رســـانده مرا تا کنــــار احســـاست
و لمس کرده دلی را که پر اَلـَــم شده است
تو شـــاعر غزل پُـر حمــــاسه – عبّاس- ـی
شروع بازی عشقی که با دلم شده است...