سلام جناب آقای پاپی زاده
از دیشب که به حکم رأی مردم عنوان نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی را به دوش می کشی برای موفقیتت دعا می کنم.
حتما می دانید و امیدوارم همیشه هم به یاد داشته باشید که "مجلس در رأس امور است" و زین پس مقدرات ملت را تفکرات و تصمیمات شما رقم خواهد زد.
هرچند شما نماینده مردم یک شهر هستید اما مصوباتتان در تمام کشور لازم الاجراست و چشم تمام دنیا به آنهاست .
همه منتظر تا ببینند که کی .... تو از جاده عشق دل می بری!
می دانم که خیلی ها به امید برخورداری از امکانات و رسیدن به مال و مکنتی از شما حمایت کردند و خیلی از رأی ها نه به شما که به قومیتتان داده شد! اما از امروز به بعد شما نماینده تمام ملت ایران هستید و حرمت خون میلیون ها شهید که در طول قرن ها برای عزت و سربلندی ایران و بزرگداشت یکتاپرستی و اسلام ایرانیان به زمین ریخته شد در دستان شماست .... و این ها به هیچ وجه شعار نیست…. امیدوارم وامدار هیچ شخص و گروهی نباشید.
ساده بگویم کمترین پارتی بازی شما آتشی ست که نه تنها آخرت خودتان را می سوزاند بلکه آبروی دزفول را در پیش چشم تاریخ خواهد ریخت ....
امیدوارم آنقدر مقتدر باشید که با قدرت در مقابل درخواست های کوچک و بزرگ طایفه و دوستان و این و آن بایستید و فقط آن حرف و عملی از شما ساطع شود که رضای خدا در آن باشد....
کوچکتر از توصیه ام اما خواهش می کنم روزی چند قسمت "کیف انگلیسی " را ببینید! متاسفانه در دوره های قبلی خیلی ها بی آنکه بخواهند و بدانند مسحور کیف انگلیسی!!!! شده اند. می دانم درایت شما جوان ایرانی بیش از اینهاست اما احتیاط شرط عقل است....
همانطور که ملامحمدعلی جولای دزفولی این عارف واصل و سرباز امام زمان(عج) سالها پیش از این فرمودند: " ما راهی جز ولایت نداریم" . پس ولایت پذیری و ولایت مداری را سرلوحه ی عمل و تصمیم خویش قرار دهید که سرانگشت امام خامنه ای راه رضایت مولا صاحب الزمان را نشانتان خواهد داد و یقین چیزی بالاتر از این نخواهد بود.
و در پایان، دزفول با آن سابقه رشادت و خدمت به ایران اسلامی حالا شایسته ی بهترین هاست .
تخصص شما کشاورزی ست و دزفول هم قطب کشاورزی ... این گوی و این میدان.......
دزفولی که متاسفانه چندسالیست اسیر بغض ها و کوته نظری های مسئولین استانی شده حالا دیگر چشم به خدمت رسانی شما دارد . خدا پشت و پناهتان برادر....
پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است... قبول! ... اما هر پرسیدنی هم برای دانستن نیست... نمونه ش همین سوال امروز نماینده ها از رئیس جمهور!
سوالی که به نظر میاد فقط برای فرونشاندن عطش لج بازی بود ... سوالی که گوینده ش اصلا منتظر جواب نبود و هیچ ابائی هم از نشان دادن این عدم انتظار نداشت!
به نظر شما درخواست آقای علی مطهری از رئیس جمهور برای دادن بخشی از زمان پاسخگوییشون به طرح سوال، معنی ای جز پاسخ نخواستن سوال کنندگان داشت؟
ای کاش لااقل یکی از سوال ها تاریخ مصرفش نگذشته بود!
ای کاش لااقل یکی از سوال ها مربوط به مسائل اصلی کشور بود!
ای کاش بعضی ها به فکر آبروی خودشان نیستند به فکر دل مظلومانی که چشم امید به اقتدار ایران بسته اند بودند!
ای کاش حالا که به زور صلاحیتشان تایید شده لااقل فیلم احترام به رای مردم را بازی می کردند!
ای کاش مسئولین ما لااقل مسئول کارهای خودشان بودند!
خدایا به هر که دوست داری بیاموز که انسان بودن بالاتر از میز داشتن است! (با عرض پوزش از دکتر شریعتی)
اسرائیل می خواد به ایران حمله کنه ........
چرا؟ ... چون خیلی راحت می تونه ایران رو شکست بده .... همونطور که تونست و حزب الله لبنان رو شکست داد... داد؟ نداد؟ ... ا ِ راست می گیدا ! تو جنگ 33 روزه که اسرائیل شکست خورد! .... جنگ 22 روزه ی غزه هم همینطور .... رفراندوم سوریه هم که دادوبی دادای اسرائیل به جایی نرسید .... خط لوله ی انتقال گاز مصر به اونجا هم که هر روز داره منفجر می شه ....
تازه این ها جاهایی بودند که ایران فقط ازشون تو مخالفت با اسرائیل حمایت کرده .... حالا خود ایران چیه دیگه .... وااااای جیززززه ... و این جیز بودن رو اسرائیلی ها با گوشت و پوست و خونشون درک می کنند .... ولی خب پررویی تو خونشونه! عادت دارن کّری بخونن ... مام که بخیل نیستیم ... بذار قال و قیلشون رو بکنن ما هم ازین ور کلی سوژه پیدا می کنیم واسه خنده!
تحقیر می کنند .... می ایستیم .....
تحریم می کنند .... می ایستیم .....
تهدید می کنند .... می ایستیم .....
ترور می کنند .... می ایستیم .....
تمام این کُری خواندن هایشان تا وقتی ست که حضور مردم را ندیده اند .... بسیار تجربه کرده ایم سکوت مرگ بارشان را بعد از حضورمان....
شاید ما باور نکنیم اما تئوریزیسین های غربی تنها بر اساس آمار و اطلاعاتشان طرح می دهند . آماری که نشان می دهد با دست خالی کاری از ما ساخته نیست! .... ما سالها پیش از این محکوم به نابودی بودیم ! آن طور که آمارشان می گوید تا حالا هفتاد کفن باید پوسانده باشد انقلابمان ! ....
گرانی هست ... بی کاری هست ... هزار و یک مشکل و درد بی درمان دیگر هست .... پس ... ما نباید باشیم ! این را قانون اوّل دموکراسی شان می گوید! ......
چه می شود کرد! عقلشان نمی رسد به ایمانمان......
عقلشان نمی رسد به اینکه ایرانی آنگاه که بسم الله گفت، سرش برود اعتقادش را نخواهد فروخت .....
سی و سه سال است که بسم الله مان را فریاد می کنیم با حضورمان اما نمی فهمند.... صُمٌّ بُکم ٌ عُمیٌ فهم لا یَرجعون....
با عقل ایرانی مان که می سنجیم تعجب می کنیم و باورمان نمی شود این همه خنگ بودنشان!!! گاهی حتی پیش خود می گوییم این ها همه نقشه است! مگر می شود نشناسند ما را؟! ......... اما حقیقت چیز دیگری ست....
و اینک بار دیگر به تماشا خواهیم نشست ، سکوت شان را ..... و بر هم خواهیم زد تمام طرح های شان را با انگشت های جوهری مان ....
جمعه همه خواهیم بود.......
سرم می خاره... نمی دونم آخرین باری که با قرمه سبزی دوش گرفتم کی بوده که این همه کلّه م بوی قورمه سبزی می ده.... تو یه روزای خاصی بوی سرم تشدید میشه! حتی بعضیا می پرسن ادکلن قورمه سبزی رو از کجا خریدی؟!!
امروز از همون روزاست... وقتی همزمان با مالوندن پنیر روی صفحه ی سوراخ سوراخ نون، گوشات اخبار رو دنبال کنه و بشنوه که دادگاه رسیدگی به فساد بزرگ مالی قرار همین امروز برگزار بشه اون وقته که حتی لقمه ی نون و پنیر هم بوی قورمه سبزی می ده چه برسه به کلّه ی من!
منکه هنوز بلد نیستم سه هزار میلیارد تومن رو به عدد بنویسم.... دست جناب جاسبی بی بلا که مدرک ما رو امضا کرد و هیچ وقت هم نپرسید "جناب شاهد اصن تو بلدی سه هزار میلیارد چندتا صفر داره؟" انصافا "بعضیا" حق دارن که راضی نشن زبونم لال حکم جانشینش رو امضا کنن! فکرشو بکن اگه این سوال تو امتحانای دانشگاه میومد که من عمرا مدرکم رو می گرفتم!!!
بنده از جنابان محترم مختلس!! (اختلاس کننده) ملتمسانه خواهش می کنم لطف کنن و دیگه فی بازار اختلاس رو از این بالاتر نبرن وگرنه من بیچاره مجبورم به مدرک دیپلمم هم شک کنم! باور کنید خدا رو خوش نمیاد! آخه بابا من تمام مصرف آب روزانه م از همین مدرکیه که گذاشتم سر کوزه!
بالانوشت: وبلاگ شاهد، عروج سردار رشید اسلام و یادگار سال های دفاع مقدس "سردار حاج احمد سوداگر" را تسلیت عرض می کند.
بی شک برای داشتن جامعه ای پیشرو، حضور در صحنه های مختلف انتخاباتی نقش بسزایی دارد. حضوری که دقت و تقوی برای مفید بودن آن بسیار مؤثر است. ورود افرادی به مجلس که صلاحیت ایمانی و اعتقادی و فردی آنها مورد تأیید اکثریت ساکنین یک شهر می باشد هر چند برای پیشرفت و تعالی شهر و اجتماع بسیار مؤثر است اما کافی نیست.
علاوه بر انتخاب شایسته و با دقت، حمایت و پشتیبانی از نماینده منتخب نیز بر عملکرد خوب و مفید او در طی چهار سال حضورش در مجلس بسیار لازم می باشد.
این یک واقعیت است که گروه ها و دولت های زخم خورده از انقلاب و نیز همان ها که رهبر ازشان با عنوان کانون های قدرت و ثروت یاد می کند بی صبرانه در پی جذب نیروهای انقلابی و تخریب مسئولین می باشند. که نمایندگان مجلس نیز از این قضیه مستثنی نبوده و به محض حضور در بهارستان و یا حتی به محض اقدام برای کاندیداتوری مورد طمع این افراد و گروه های غیر خودی قرار خواهند گرفت. ادامه مطلب...
بالا نوشت:اسپیکرها روشن!
تاکید رهبر انقلاب بر عدم وابستگی منتخبین مردم به کانون های قدرت و ثروت یکی از اصلی ترین راهکارها را در چگونگی انتخاب اصلح پیش روی ما قرار می دهد.
شنیدن مکالمه ی تلفنی یکی از مسافرین تاکسی که به برکت عدم برخورداری عمومی از فرهنگ استفاده ی تلفن همراه برایم حاصل گردید نتایجی را به دنبال داشت، بس شگرف!
معلوم بود شخص پشت خط سعی داشت مسافر را به حمایت از کاندید خاصی متقاعد کند و او نیز با داد و بیداد و شور و حرارت، دلایل عدم رضایت خود را فریاد می کرد! دلایلی که برایش کاملا منطقی جلوه می کرد . مثلا اینکه آن آقای کاندید در دوره قبل هیچ کاری برای استخدام پسرعمه ام نکرده و پسر عمه مبارک با پادرمیانی استاندار کار پیدا کرد!!! حتی برادر فلانی را هم که فلان آشنایمان سر کار برد! اصلا این آقا با طایفه ی ما لج است!! هیچ کاری برای طایفه ی ما نکرده !!! اگر رسما ! قول بدهد که هوای طایفه مان را داشته باشد خودم برایش تیم تبلیغاتی راه می اندازم!!!!
آیا واقعا وظیفه ی نماینده مجلس پارتی بازی برای فلان طایفه است؟ واقعا شخصی که برای پیروزی در انتخابات چنین قول و قرارهایی را به افراد مختلف و نهاد ها و صاحبان قدرت و ثروت می دهد، قادر خواهد بود بی طرفانه از حق دفاع کرده و وظیفه ی قانون گذاری و نظارت خود را به درستی انجام دهد؟
دلم می خواست کمی پر رو تر بودم و می پرسیدم : "جناب، اسم این کاندید چیه ما بریم بش رأی بدیم؟"
تازه فهمیدم کانون های قدرت و ثروت که آقا می فرمایند خیلی هم شاخ و دم ندارند!!
باید بپذیریم که وظیفه نماینده مجلس کار اجرایی نیست بلکه قانون گزاری و نظارت آن هم برای تمام کشور است. در واقع کاندیدایی که در تبلیغات انتخاباتی خود وعده های زیاد اجرایی می دهد رسما خلاف قانون عمل می کند و از نظر بنده صلاحیت انتخابا شدن را ندارد. شما چه طور فکر می کنید؟
همین دیروز بود که فکر می کردم مباحث علمی چقدر عاشقانه اند.... و امروز فهمیدم این روزها بال علم چه زود می تواند آدم را به خدا برساند ....
گلویمان تشنه شربت شهادت ماند ...و .... هر روز دانشمندی سبکبال به آسمان می پرد .....
چشم دیدن فکرت را نداشتند که مغزت را نشانه رفتند .........
.....و نفهمیدند که شکستند شیشه عطر را ....و جهان را عِطر تفکر و ایمان و اعتقادت سریعتر از پیش درمی نوردد......
ما فرزندان امامیم..... "بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود" ......
تلوزیون صحنه هایی از پیوستن نیروهای ارتش مصر به مردم را نشان می دهد و من یکباره بر خود می لرزم از این همه شجاعت...
یک روی سکه پیروزی نهضت مردم و برکناری دیکتاتور مصر است و اما این سکه روی دیگری هم دارد - هرچند احتمالش بسیار ضعیف است اما به هر حال احتمال دارد - و آن عدم پیروزی مردم است. در این حالت، دیگر مردم، حتی درصورت دستگیری هم پس از طی دوره محکومیت آزاد می شوند اما نیروهای ارتش بی بروبرگرد حکم تیر در انتظارشان است. و این فکر ناخوداگاه تحسین شجاعت نظامیان مصری را بر زبانم جاری ساخت.
و امروز 19 بهمن یادآور از خودگذشتگی و شجاعت افسران و همافران نیروی هوایی ارتش ایران است. و من تازه امروز اوج شجاعت آن روزشان را درک می کنم.
تاریخ در حال تکرار است! و من در عجبم از حماقت دشمنان اسلام و انسانیت که برای تنوع هم که شده راه و روش خود را عوض نمی کنند و دقیقا همان راهی را می روند که بهمن 57 شکست و زبونی شان را تا ابد در تاریخ ثبت کرد. خنده دار است که از زبان حسنی نامبارک! می شنویم : من صدای اعتراض شما مردم را شنیدم و این جمله عینا همان جمله آن خائن پهلوی ست! و خنده دار تر است که می گویند دیکتاتور مصری برای معالجه به اروپا می رود و شاه ایران هم درست برای معالجه 26 دی از ایران خارج شد و سالهای سال معالجه اش به طول انجامید!!!
آن سر دنیا مردم تونس کشورشان را به آغوش اسلام برمی گردانند و این سر دنیا شهرهای ما هر روز بیشتر از مسلمانی دور می شوند...
آن سر دنیا برای حفظ حجابشان حتی حاضرند مدرسه و دانشگاه را ترک کنند و این سر دنیا دختران ما محجبه به دانشگاه می روند و ... بر می گردند.
آن سر دنیا چنان و این سر دنیا چنین ... و افسوس که این سر دنیا نام شیعه آل محمد(ص) را به دوش می کشد و اصلا از یاد برده که همیشه و همه جا نوکر را با نام ارباب می شناسند و کمترین خطای نوکر را به پای ارباب می نویسند و حالا ما که خود را شیعه نامیدیم و داد می زنیم در نوحه هایمان که نوکر آل محمدیم پس آبروی آن بزرگان در دست ناچیز ماست...
منتظر جمعه می مانیم تا بیاید و تعطیل باشیم و پارک برویم! و آنوقت وقتی عصر شد و اخبار، کودکان شهید فلسطینی را نشان داد یادمان می افتد که مهدی باید بیاید تا ما نمیریم!!!
آن سر دنیا مربی تیم فوتبال را برای شکست تیمش به محاکمه می کشانند و این سر دنیا میلیارد میلیارد در حلقوم مانکن های ابروبرداشته ی روی زمین سبز می ریزند و برای کمترین تمرینشان تمام ایران به این بزرگی جا ندارد و حتما باید به ترکیه و آلمان و ... بروند و در هتل آنچنانی اقامت کنند و خوش بگذرانند به امید روزی که کودک آدامس فروش سر چهارراه با آن کتانی های سوراخ سوراخش از ویترین مغازه ای ببیند گل زدن آنها و شاد بشود و این هم سهم او باشد از بیت المال!
غافل از آنکه تازگیها حتی این سهم کوچک را هم از کودک دریغ می کنند و آن قدر می خورند که دیگر نای گل زدن ندارند!...
... و آب از آب هم تکان نمی خورد...
این سر دنیا مردی خواب را بر خود و نزدیکانش حرام کرده و هر دو هفته استانی را قدم می گذارد تا بزاداید اشک محرومیت را از دیده ی کودکان و اما عده ای آنقدر با نام انقلاب خورده اند که حتی خوردن را هم فقط حق خود می دانند و بس! و انگار می ترسند اگر اشک محرومیت از جلوی نگاه کودک کنار برود، ببیند و بفهمد آنچه را که تا حالا به نام انقلاب بر سر او اورده اند که اینطور سراسیمه به دنبال هر راهی برای مشغول کردن رئیس جمهور و جدا کردن او از این رفت و آمدها هستند.
خلاصه بگویم این رسمش نیست... ما باید و باید و باید بهتر از این باشیم... بودن و نفس کشیدن در هوای جمهوری اسلامی کم نعمتی نیست که با شایعه ی خراب بودن بنزین داخلی ریه هایمان را از استنشاقش محروم کنیم.
امام خمینی انقلاب را ارزانی ما کرد و امام خامنه ای با خون جگر آن را باغبانی می کند تا ما گلهای هرزه ی روی زمین نباشیم و همچون بوته های پرطراوت محمدی عطر و رنگمان رشک دنیا باشد.پس اینگونه باشیم.