فلسطین همچنان تنهاست ...
هرلحظه بودن ومرگ
پیش چشاجاریه
دست فلسطینیا
منتظر یاریه ...
تا حالا فکر کردی چند تا تیر به کشته شدن کودک فلسطینی کمک کردی؟ آره ! درست خوندی، هر ریالی که برای خرید اجناس شرکتهای صهیونیستی می دی تیریه که به قلب کودک فلسطینی میزنی ....
حقوق بشر
بخوانید: دیود!
فقط مثبت ها بیایند.
* شاهد*
سخنرانی شیخ حسن نصرالله در مراسم تشییع پیکر شهید حاج عماد مغنیه مو بر تن هر کسی راست میکرد . البته برای آنهایی که همچون ما آرزوی نابودی اسرائیل را دارند از شادی و امید و برای آنهایی که از حامیان آن غده سرطانی هستند به واسطه ترس و خشم!
حال سوال این است که اقدام حزب الله چه وقت و چگونه صورت خواهد پذیرفت.
در بررسی جزء به جزء این ترور وحشیانه به این نکته می رسیم که شهادت حاج عماد مغنیه مسئول نظامی حزب الله آن هم در کشور سوریه که حیاط خلوت لبنان به حساب می آید کار را برای حزب الله سخت تر می کند چرا که حالا دیگر حتی انجام یک عملیات شهادت طلبانه در اسرائیل و یا حتی پرتاب موشک و به هلاکت رساندن مثلا 20 نفر اسرائیل پاسخی قاطع برای این ترور به حساب نمی اید.
بررسی ای که در جمع دوستانه ای انجام شد ما را به این تحلیل رساند که تنها در صورتی که حداکثر در سه ماه آینده یکی از سران رده اول اسرائیل که همتراز یا بالاتر از عماد مغنیه از نظر رتبه بندی کشوری باشد، همچون وزیر جنگ و یا رئیس جمهور رژیم اشغالگر به دست حزب الله از زندگی ساقط شود و یا یکی از سفرائ این رژیم در کشورهای همپیمان او همچون فرانسه و ترجیحا آمریکا به هلاکت برساند پاسخ قطعی حزب الله به اقدام ددمنشانه این رژیم داده خواهد شد و اطمینان جهانی به سخن سید حسن نصرالله در مورد نابودی اسرائیل صد چندان خواهد شد. البته اگر این اقدام در کشور امریکا که در آن اتباع اسرائیل از امنیت بالایی برخوردارند صورت گیرد به نظر میآید بعد از آن واهمه از اقدامات حزب الله در بین سران اسرائیل به قدری خواهد شد که حتی اگر سید حسن نصرالله بدون بادی گارد نیز در مجامع ظاهر شود کسی جرأت دست زدن به اقدامی علیه او را نخواهد داشت.
...واما ناقلان اخبار و راویان شکر شکن شیرین گفتار و کلی ادم دیگه اورده اند که، روزی بچه دیوهای کوچولو که از دیدن سی دی شرک (sherek) خسته شده بودن ، بلند شدن و خواستن که یه بازی جدید بکنن. چه کنیم چه نکنیم ! گفتن حالا نوبت ماست که مردابمون رو پس بگیریم. کدوم مرداب؟ خوب معلومه همون که بابا بزرگ دزدیده بود دیگه. چی ؟ اونو که دارنش؟ نه دیگه! مرداب اونها ازون نوع مردابهایی ب.د که هر روز باید رشد می کرد. حالا یه چند وقتی بود که مرداب خودش رشد نمی کرد. پس دیو کوچولوها تصمیم گرفتن برن و خودشون برشدوننش!!!
جونم براتون بگه، یه روز صبح بلند شدن و خواستن تالاپی بیوفتن تو سرزمین همسایه ، که دیدن نه بابا این تو بمیری ازون تو بمیری ها نیست!...
یه روز ، دو روز ، ... سی و سه روز! هی داد زدن، نعره کشیدن ، خونه ها رو خراب کردن ، اهالی سرزمین همسایه رو کشتن... خلاصه بگم، کارهایی کردن که شرک عمراَ بتونه حتی تو خوابم انجامشون بده!
اما این پرنسس فیونا، ازون پرنسس فیوناهایی نبود که عین ندید بدیدا خودش رو بندازه تو دستای شرک.
فیونای ما بوسه عشق واقعیش رو پیدا کرده بود. بوسه عشقی که تا همیشه زیباش می کرد: بوسه عشق خدا!
بچه دیوهای خسته و زخمی و دست و پا شکسته و اویزون به همون مرداب دزدیشون برگشتن و از ترس اینکه همین نیمچه مرداب رو هم از دست ندن تصمیم گرفتن ببینن علت شکستشون چی بود. این شد که:
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست
سیم بانان پس از مرمت سیم....
بله عزیزای من، علت کار پیدا شد: شرک!
اگه شرک مردابش رو پس نمی گرفت که بچه دیوها جوگیر نمی شدن که!
پس... : زین پس، پخش ، دیدن و داشتن فیلم شرک به هر نحوی از انحاء ممکنه در سرزمین دیوها ممنوع می باشد. نقطه سر خط.
قصه ما به سر رسید کلاغه داشت شرک می دید!
خیلی وقته وبلاگ رو اپ نکردم. آخه حسش نبود!
ولی حالا وظیفه داشتم که بیام و اعتراض خودم رو به عمل قبیح صهیونیستها تو تخریب قسمتی از مسجد الاقصی اعلام کنم و اون رو بدور از تمام آرایه های ادبی و کنایه های مرسوم محکوم کنم.
حتی اگه این محکومیت رو هیچ کدوم از مسئولین جهانی نبینن و برای هیچ کس مهم نباشه!
ولی من اعتقاد دارم که هر حرفی که از دهن آدم بیرون میاد انرژی ای رو تو جهان ساطع میکنه و تمام کائنات رو به جنب و جوش میندازه تا انسان به هدفش برسه. برای همین هم هست که هر سال پرشورتر از سال پیش تو راهپیمایی ها شرکت میکنم.
امروز هم اومدم تا فریاد بزنم :
مرگ بر اسرائیل
و دعا کنم:
اللهم عجل لولیک الفرج
پس از واقعه عاشورا قیامهای زیادی برای خون خواهی آقا امام حسین و یارانشان صورت گرفت ولی تو تمام آنها یک نکته مشترک بود که باعث شد روی پیروزی را نبینند و نام چندان خوشی از اونها تو تاریخ نمونه واون نکته عدم شناخت حق بود...
شناخت باطل نیمی از راه رستگاریست و شناخت درست و دقیق حق نیم دیگر اونه.
تو دنیای امروز هم اینکه ما استکبار جهانی رو بشناسیم و توطئه هاش رو بفهمیم نصف راهه و اینکه نیروهای واقعی حق رو پیدا کنیم و با اونها باشیم و به راهی بریم که به امام زمان ختم بشه نصف مهمتر اونه.و این طوریه که سخنرانی سید حسن نصرالله تا عمق وجودمون رو می لرزونه اونوقت که با اون لهجهی عربیش فریاد می زد:
لبیک یا حسین لبیک یا حسین...
ان شاءالله که در این راه بوده باشیم. آمین