18 تیر 78 بود که فتنه خود را نشان داد ... شهید سازی ها رو شدند ... آتش زدن ها شروع شدند ... ما در عجب بودیم ... و امام خامنه ای ردای مبارزه با فتنه را یک تنه بر تن کردند ....
خرداد 88 دوباره فتنه، فتنه تر شد ... شهیدسازی، شهیدسازی تر شد ... آتش زدن ها، آتش زدن تر شد ... ما در عجب تر بودیم .... و امام خامنه ای باز هم دست فتنه را رو کردند ....
حواسمان به 98 هست؟
فتنه بود و این دنیای مجازی بدجور، فتنه گاه..... پای سیستم می نشستیم و فحش می خوردیم..... از صبح تا شب و از شب تا صبح ..... روزهای بحث بود و جدل .... چه لذتی داشت ردیف کتابهایی که باید جلویمان باز می کردیم و خط به خط و مستند دلیل می آوردیم بی دلیلیشان را......
جگرمان می سوخت آنگاه که ناسزا می گفتند رهبرمان را.... اما.... باز هم کتاب بود و بحث و منطق که پاسخشان می دادیم تا مبادا جری تر شوند و نامربوط تری بر زبان جاری سازند .......
فحش شنیدن و عزیزم گفتن شاید سخت ترین بخش آن روزهای فتنه گون بود......
..... و چقدر شیرین بود نرم شدن دل فریب خورده ای ........ شیرینی آن لحظات را به دنیا نمی دهم وقتی او که تا دیروز فحش می داد و بسیار با تندی مخالفت می کرد اعتقاداتمان را ....آرام می گفت : .... انگار راست می گویی!.............
و آن وقت بود که می فهمیدم حکمت کظم غیظ را ......
یا موسی الکاظم این را از تو آموختیم......ممنون............میلادت گرامی.
و سخت نیست باورش که دستهای کوچک رقیه به پایین کشید بیرق فتنه ها را ....
لینک مرتبط : ایـــــن قصه نیـــــست!
قدم قدم در عبور از فتنه ها با گامهای روشن بصیرت و ایمان پیش می رفتیم و چشم هامان خط انگشت رهبری را صبورانه دنبال می نمود....
زخم زبان ها شنیدیم و زخم دل ها خوردیم و اشک ها ریختیم و بی وفایی ها دیدیم و نامردی ها چشیدیم و ..... و صبور بودیم......
صبور بودیم و فرصت دادیم تا برگردند آنان که نامردانه خنجر زدند گرده مان را ....
اما....
عکس امام پاره شد... سکوت کردند.....
نامه نوشتند و سلام نکردند....
دروغ بستند و تهمت زدند ....
زوزه ی شادی روباه پیر را شنیدند و تعظیم کردند ....
غده سرطانی دهن باز کرد همراهی تعفن شان را....
شرق و غرب کف می زدند و مستانه می رقصیدند نامردیشان را .....
سوزاندند و حمایت کردند ....
فرصت دادیم و بر نگشتند ......
.... حسین (ع) به یاری مان آمد......
شرم نکردند.... آتش زدند پرچم عزایش را و هلهله کردند عاشورا را .....
یزید را به چشم دیدیم بی شرم تر از آنچه تمام تعزیه ها نشانمان می دادند ......
خداجو خواندند حرمت شکنان آل عبا را ......
.........
به آتش کشیدیم آرامششان را ..... جلوه کردیم شمه ای از شور حسینی مان را .... به رخشان کشاندیم عشق مان را ..... وثابت کردیم فدایی سید علی، صبرش، صبری علوی ست .....
و "نه دی" ثبت شد در تاریخ افتخاراتمان ..... آهای اهل عالم .... بشناسید ما را .... ما نسل تاریخ سازیم .....
و همین چند ماه بعد هم دوباره انتخابات است و دوباره با تمام کمبودها و انتقادهایمان پای صندوق می رویم و حماسه می سازیم .... تا کور شود هرآنکه نتواند دید .....
دقت کرده اید در میان حکمتهای زندگی آموز نهج البلاغه اولینشان این است:
قال علی علیه السّلام:
کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب
حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: در فتنه ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
رو نوشت به بلاگرهایی که این روزها بدجور اصل و فرع را قاطی کرده اند! راستی از غزه ، بحرین ، یمن ، لیبی ... چه خبر؟
میلاد حضرت زهرا رو نادیده می گیرن و هشت مارس رو روز زن می دونن،
بعد برای بزرگداشتش میان رو پشت بوم " الله اکبر " می گن!!!!!
اغتشاشگره داریم؟!
اگر شما هم طالب داشتن خودروی دو و نیم میلیاردی هستید کافیست چند دستور العمل زیر را عمل کنید:
وای خدای من چقدر مزه می ده آدم دقیقا یک ماه مونده به عید پاشه بیاد لباس بخره و اصلا هم به فکر این نباشه که هنوز معلوم نیست مد سال دیگه چه رنگیه! واقعا چه آدمهای ساده زیستی پیدا میشن! آدم آقا زاده باشه و انقدر ساده زیست! اصلا این چه فکریه من می کنم ایشون انقدر ساده زیستی تو خونشونه که اصلا مهمونی و اغتشاش واسش فرقی نمی کنه! مگه همین سال گذشته نبود که با همون کفشای ساده ی قرمز پاشنه ده سانت اومد وسط اغتشاش!!! حالا هم عشقشون کشیده اول اسفند پاشن برن لباس عید بخرن اونم درست از وسط خیابون "ولی عصر"!!
دیگه به ما چه که عدل تو همین روز و همین ساعت و همین خیابون قرار بوده منافقین اغتشاش کنن؟!
این خانم اصولا عادت دارن وسط اغتشاشات برن دنبال زندگیشون و یا ساندویچ بخورن و یا لباس بخرن. حالا این میون دوکلوم هم با مردم دورو برشون اختلاط کردن البته با صدای بلند! مشکلی هست؟
دعوت به اغتشاش؟؟؟!!! نه بابا این چه حرفیه؟! فقط حوصله شون سر رفته بود از مردم خواستن همینطور که لباس می خرن با صدای بلند اواز بخونن ولی نه اینکه ایشون از اول انقلاب آینده نظام محسوب می شدن و کلا آقا زاده بودن واسه همین هم آوازهاشون هم یه جورایی شبیه شعار شده! آره جون میرحسین!
ولی خداییش دلم واسه این جماعت جلبک ، ببخشید! سبزاندیش!! می سوزه. اونا به دستور این عالیجنابان می ریزن کف خیابون و بازداشت می شن ولی این حضرات کله گنده یا وردل خانوماشون نشستن تو خونه و می گن پلیس نذاشت از خونه بیایم بیرون یا مثل این اقازاده میان بیرون اغتشاش می کنن! وای بازم ببخشید! لباس می خرن و آواز می خونن!! و اگه یه وقت زبونم لال بازداشت شدن یکی دوساعت بیشتر مهمون بازداشتگاه نیستن.آخه این شد عدالت؟
الله اکبر
"الله اکبر"، که از پس سالها خمودگی و رخوت, ملتی را به بیداری کشاند و حنجره شان را در میان نعره های ابتذال شیاطین عالم به بانگ روح بخش الله اکبر آرامش بخشید.
الله اکبر
"الله اکبر"، که ذره ای از طعم شیرین بودن وو نفس کشیدن در هوای ظهور را با زیستن در کنار نایبان برحق حضرت صاحب زمان، امام خمینی و امام خامنه ای بر ما چشانید و لذت عشق الهی را به ما فهماند.
"الله اکبر"، که دست غیبش را در پیروزی خون بر شمشیر به چشم دیدیم و به خود بالیدیم که از میان این همه آدم، ایرانی را برای بزرگترین انقلاب قرن انتخاب نمود.
"الله اکبر" که فتنه کردند و مکر ورزیدند و خدا بهترین مکر کنندگان است...
"الله اکبر "که می گویند: "انقلاب مال همه است و از همه گروهها در انقلاب بودند!" و از یادبرده اندکه انقلاب امام بود که به همه ی این گروهها آبرو داد و این آنها بودند که ناگزیر از پیوستن به جریان پرشور مردم انقلابی و نهضت اسلامیشان بودند. از یاد برده اند نامردیهای همین آقایان گروهها را که خون به دل امام امت کردند و اگر نبود نامریشان حالا چشم انداز بیست ساله را در یک قدمی خود داشتیم...
"الله اکبر" که با آن همه دشمنی دشمنان و ترورها و تبلیغات و تحریمهایشان، در 32 سالگی انقلاب می بینیم و می بینند صدور انقلاب را تا قلبهای مردم دورترین نقاط دنیا و می شنویم و می شنوند شعارهای ما را از دل اهرام مصر و بیابان ها ی تونس و شهرهای یمن...
"الله اکبر" که جعل اعدائنا من الحمقا...
الله اکبر الله اکبر الله اکبر..