ایران عزیز به فضا هم راه پیدا کرد . زمانی که خودم نوجوون بودم و به عشق فضانورد شدن زندگی می کردم و چون هیچ گونه امکان حضور درفضا توی ایران وجود نداشت از ترس مسخره شدن نمی تونستم از احساسم واسه کسی حرف بزنم خیلی از خود می پرسیدم که: چرا؟
و حالا واقعا خوشحالم که وقتی بچه م می گه می خوام فضانورد بشم امید به تحقق خواسته ش توی کشور عزیزمون دیگه چیزی دور از دست رس نیست ...
ایرانی نشون داده وقتی وارد راهی شد تا تهش می ره .پس از من می شنوید اگه شما هم رویای فضانورد شدن رو توی دلتون داشتید دیگه لزومی به مخفی کردنش نیست . باید دست به کار بشین . هر کدوممون اگه بتونه در حد خودش مطالعه و تحقیق بکنه مطمئن باشید که همین تلاش های کوچیک هم می تونه کمکی باشه واسه دانشمندان کشورمون و تسریع حرکت علمی کشور به سوی قله های فن آوری ...
دهه فجر مبارک...
چند وقت پیش توی تاکسی نشسته بودم . طبق معمول داستان راننده و نوار بلند و مسافر حزب الهی! بهش گفتم اگه ممکنه صدای نوار رو کم کنید . انگار نه انگار حتی تکون هم نخورد همه مسافرا برگشتن نگام کردن منم واسه اینکه ضایع نشم گفتم اصلا آنتن نمی ده البته به نحوی که راننده راستی راستی نشنوه !
بغل دستیم گفت ول کن تو گوش نده صلوات بفرست تا برسیم عین من!!! ولی حقیقتش چیزی که خیلی اعصابم رو به هم ریخته بود متن ترانه بود همون ترانه ی کذایی که با کلی ایما و اشاره می خواست به امام خمینی عزیز توهین کنه...
بعد از پیاده شدن کلی فکرم مشغولش بود . مشغول این که چطور بعضی ها نمی خوان چشماشون رو باز کنن و بایه حساب دودوتا چارتای ساده به بزرگی و عظمت امام خمینی پی ببرن . خدمتی که امام به مردم ایران و شاید بتونم بگم جهان کرده توی عصر حاضر کسی انجام نداده. بیدار کردن روح بزرگمنشی و آزادی خواهی چیز کمی نیست. واقعاً جای شکرگذاری داره . خیلی از مردم دنیا تو خیلی از زمانها خواستن که وضعشون بهتر بشه ولی نداشتن یه رهبر شجاع و عالم و از خود گذشته مانع تحقق هدفشون شده و حتی خیلی ها هم وضعشون بدتر از قبل شده و تو منجلاب بزرگتری فرو رفتن . وجود امام خمینی نعمتی بود که تا همیشه شکرش برگردن ما هست و خواهد بود....
این پوستر هم هدیه ای به شما ایرانیان سرفراز ... کار مشترکی مدیر وبلاگ اس ام اس های مثبت و من( البته خودمونیم من روحم هم خبر نداشته ها خودش لطف کرده و از شعرم واسه پوسترش استفاده کرده )
این داستان آشناست!!!
سرهنگ«جیکاک» مأمور اطلاعاتی بریتانیا، در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن در ایران نقش زیادی را در جهت منافع کشورش ایفا نمود. جیکاک با خاتمه جنگ جهانی دوم به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمد. می گویند که حکومت واقعی مناطق نفت خیز در دست او بود.جیکاک اغلب اوقات خود را در میان عشایر بختیاری می گذراند و با توجه به استعداد خارق العاده خود در یادگیری زبان در مدت بسیار کوتاهی توانست زبان فارسی و از آن مهم تر گویش بختیاری را همچون زبان مادری خود یادبگیرد . به حدی که تشخیص او از غیر بختیاری ها بسیار مشکل بود . خصوصاً اینکه با شگرد های خاص تفاوت ظاهری خود را نیز بوسیله گریم های مداوم با چهره بختیاری ها به حداقل می رساند و البته چنانچه حکایت می کنند آنقدر بر زبان و گویش و تاریخ و فرهنگ بختیاری مسلط بود که چنانچه کسی نیز می خواست از ظاهر او به خارجی بودنش مشکوک شود با صحبت کردن و روبرو شدن با اطلاعات او یقین پیدا می کردند که وی بختیاری است ! جیکاک علاوه بر قدرت فوق العاده اش در زمینه یادگیری و تطبیق با محیط برگ برنده دیگری نیز داشت و آن شوخ طبعی ذاتی وی بود !
نام جیکاک برای مردم مناطق نفت خیز جنوب و خصوصاً مردم مسجدسلیمانی ها و عشایر بختیاری نامی آشناست . نامی که به نمادی در نیرنگ و حیله گری آنهم از نوع انگلیسی تبدیل شده و حتی امروز نیز معمولاً به کسانی که به نیرنگ و مکر و حیله و البته سیاستمداری از نوع خاص کلمه مشهورند لقب جیکاک می دهند !
جیکاک در راه جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت تمام تلاش خود را بکار برد. او علاوه بر تشویق بختیاری ها به بی توجهی به ملی شدن صنعت نفت، کوشش نمود تا در کار هیئت خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس خلل ایجاد نماید. به گفته ی حسین مکی به هنگام عزیمت هیئت خلع ید به آبادان، جیکاک تصمیم گرفت عده ای را تحریک کند تا اتومبیل اعضای هیئت را از روی پل بهمن شیر به داخل رودخانه بیندازد اما این توطئه ناکام ماند. سرانجام دولت ایران که به کارشکنی و اخلال جیکاک در امر ملی شدن صنعت نفت پی برده بود وی را از ایران اخراج نمود.
حکایتهای زیادی از حضور سرهنگ جیکاک که بعدها به "مستر جیکاک" و در اواخر حضورش در ایران به "سیدجیکاک" معروف شد نقل می شود که در زیر چندتاشون را میارم:
1- جیکاک در اوایل حضورش در شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان سرپرست یک دکل حفاری مشغول به کار شد. یکروز یکی از کارگران محلی از بالای دکل به زمین افتاد و درجا مرد. افراد محلی که از فوت فامیلشان به شدت عصبانی بودند و جیکاک را مسئول این واقعه می دانستند بسوی او حمله کردند. جیکاک که مرگ را در یک قدمی خود میدید ناگهان به سمت دکل حفاری حمله ور شد و شروع کردن به زدن دکل با مشت و لگد. مردم محلی که شگفت زده بودند ناگهان ایستادند جیکاک که مردد شدن مردم را دید و فهمید انگار نقشه اش گرفته شروع کردن با سر کوبیدن به دکل و فحش دادن که " نامرد تو برادرم را از من گرفتی" و از این گونه صحبتها... نقل می کنند که چند دقیقه بعد مردم دوباره به سمت جیکاک دویدند ولی اینبار نه برای زدن و انتقام گرفتن بلکه برای دلداری دادن به او و جلوگیری کردن از کوبیدن سرش به دکل!
2- از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می کرد و وقتی آنرا به بدن کسی می زد به آن شوک عجیبی منتقل می شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلیل مختلف می خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد ، تخریب می کرد ! بعد ها فاش شد که در عصای معجزه آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون بختی می شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها ، دکمه وصل جریان را فشار می داده !!
3- در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی سوزاند. اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده لوح حاضر را سوزاند . به آنها قبولاند که دروغ گفته اند و البته بعد ها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود .
4- اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا میکرد و آخرش هم روضه امام حسین میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود پرتاب میکرد! از بند قبل علاقه جیکاک به پارچه نسوز را بیاد دارید . عمامه نمیسوخت و جیکاک آنرا به عنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعای سید بودن میکرد! در ضمن او هیچکس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به "سید جیکاک" معروف شد..
5- به هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به قولی سید جیکاک با گشت و گذار میان عشایر بختیاری این شعار را به گویش بختیاری برای آنها طرح نمود : "تو که مهر علی من دلته نفت ملی سی چنته"
"یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به دنبال ملی شدن نفت هستی"
بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته جات متعدد و درست کردن پرچم و علم های گوناگون علی علی گویان به امامزاده ها رفته و طلب عفو می کردند.
منبع: IRANxyz
مطمئنم خیلی هاتون موبایل دارید رو این حساب یه نکته ای رو که واسه خودم جالب بود بهتون می گم. می تونید ازم تشکر کنید!!!
می دونستید قاب تلفن همراهتون توی آنتن دهی موبایل تأثیر داره؟
بله اگه قاب موبایلتون معیوب بشه یا از یه قاب غیر اورجینال استفاده کنید آنتن دهی گوشیتون تا 30 درصد کاهش پیدا می کنه .
حالا بازم با گوشیت گردو بشکن،از ما گفتن!