سلام بر امام هادی(ع) ....
سلام بر شمایی که بر تارک علم ایستادید و با تمام کودکی معجزه ی علم خدا را به رخ اعصار کشیدید...
سلام بر شما که مظلومانه و عارفانه از پس تبعیدها و زندان ها ، عطر دلانگیز علی دوستی را بر مشام جهانیان چشاندید و دنیایمان را آرام آرام مهیای مهدی(عج) نمودید....
هنوز هم که هنوز است عالمان اقتصاد و ارتباط درمیمانند درک عظمت "شبکه وکلای شیعه" ی شما را ... طرحی که در کمال دقت و ظرافت و عظمت به تصویر می کشد چگونگی ارتباط مسلمانان با امام غایب را .....
بی هیچ لیاقتی اذن دخول دادید من کمترین را در فضای سامرایتان .... آنجا که زخمی هجوم شغالان بود و اولین بار بود که در بارگاه یکی از اولاد پیغمبر به جای اشک، خشم را حس می کردم .... ذره ذره ی وجودم خشم بود و دندان به هم می ساییدم و ذکر طواف حرمتان " مرگ بر آمریکا " می گفتم زیر لب....
آخر مگر می شد حرم امامانم را ویران ببینم و سرداب موعودم را خاکی زیارت کنم و بی خیال السلام علیک بگویم و دعای فرج بخوانم؟ ... بخدا که چنین دعای فرج خواندنی صد سال سیاه هم به آمین نخواهد رسید ....
مصلحــت نیست که از خود جنمی رو سازیـــم
یا که آرامــــش خـود را به خطـــــــر اندازیم
خـون یک عـده مسـلـمان به زمیـن می ریزنــد
مصلحــت نیست که حرفی به میـان اندازیــــم
دل آقـــا چو شکســتــند خودش می آیـــد!!!
مصلحــت نیست که اسبی به دفاعش تازیـــــم
حـرم امــن امـامـان که شـــده ویـــــــــرانـه
مصلحـت نیست که مـا تفرقـه ای درسازیـــــم
آخـر این مصلحت اندیشی ما حــدّی داشــت!
اُف به این شیعه ی نابــی که به آن می نازیـــم
این روزها خفاشان روزگار به خیال خام خود قصد توهین به ساحت مطهر شما را دارند ... و از یاد برده اند سالهای سال پیش از آنها پول دارترها و زوردارترها نتوانستند در برابر جبروت الهی شما قد علم کنند ....
ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست .... عِرض خود می بری و زحمت ما می داری!
تاریخ از یاد نخواهد برد آن همه جان کندن های متوکل عباسی را برای هتک حرمت والای شما... که نتیجه ای جز خواری و زبونی بیش از پیش خودش در بر نداشت ....
این روزها که کاریکاتورهایشان جولان می دهد فضای مجازی را .... خوب می دانیم از ترسی ست که دنیای واقعی شان از شکوه شما دارد ....
خوب می دانیم این نوچه های دجّال، شاخک هایشان خطر روشدن نامردی شان را خبر داده که این گونه بر جدّ مهدی ما می تازند ....
غافل از آنکه:
" یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ"صف آیه 8
میگذرم ...
محکم و استوار ... مردتر از تمام مردهای عالم ....
زیر پایم زمین میلرزد ... آسمان نماز آیات میخواند .... دنیا همه درخت میشود و و درخت ها همه مجنون ....
و آب ... آرام آرام سربالا میرود و سیب دیگر به سر هیچ دانشمندی نمیخورد و ....
چه لذتی دارد این در هم پیچیدن طومار قوانین ....
من، مورد نقضم .....
حالا
میگذرم از روی خودم ...
جناب خودم ، چقدر جای ردّ پایم به صورتت میآید ! ....
باید قلم گرفـــت وَ طرحی دگر کشیــــد
تا روزهــــای مبهم تاریــــخ پــر کشیـــد
وقتیکه با سقیفه جهان خواب میشود
باید که انتظــار در و میــــخ در کشیـــد
نـــور خداست در رگ خورشیـد فاطمــه
باید به بام خانه خورشیــد سرکشیـــد
رنگ سیـــاه میزنـــــــم ایــــوان واژه را
با خاطر حزین نشود شعـر ِ تَـر کشیـــد
شــاعر به شطّ خون دلش را محک زده
بــاید برای از تو سرودن خطـــر کشیـــد
"فتح المبین"به نام تو تفسیر عشق کرد
در معبری به نـــام تــو راه ظفر کشیـــد
روزی اگر چـه مـــی رسد از راه منتقــم
بــاید برای آمدن دوســــت، در کشیـــد
این روزها بازار روضه های زنانه گرم گرم است ....
روضه هایی که دل نازک خانم ها و دست کریم اهل بیت و حاجت های روز افزون مادی و معنوی ما، باعث شده هر روز و هر روز بر تعدادشان اضافه شود....
اما در این میان نحوه و کیفیت برگزاری این روضه ها باید مورد توجه قرار بگیرد .... قبول داریم که دل شکسته آمادگی پذیرش معارفی را دارد که در حالت عادی قبول و فهمشان برایش مشکل یا غیر ممکن است .... با توجه به این نکته ی مهم هست که لاجرم باید نگاهی دقیق تر به روضه ها و سخنرانی هایی داشته باشیم که در مجالس دینی و معنوی اجرا میشود .
بسیار شاهد بودیم (بخصوص در مجالس زنانه ) که مداح و سخنران برای جذاب کردن بیش از پیش برنامه، خواسته و ناخواسته مطالبی را بیان می کنند که نه تنها واقعیت ندارند بلکه کاملا بر ضد حقیقت هستند!
استفاده از کتب معتبر و ارائه سند احادیث قرائت شده کمترین خواسته ی ما از سخنرانان گرامی میباشد...
هرچند این روزها به همت سازمان تبلیغات اسلامی دوره های آموزشی مختلفی برای مداحان و سخنرانان برپا میشود، اما هنوز هم حلقه ی گمشده ی این نوع مراسم، نظارت حضوری و دقیق بر عملکرد آنهاست... جدای از اینکه متاسفانه به چشم شاهد عدم کیفیت بعضی از این کلاس ها بودهام!
یکی از به روزترین و عمومی ترین مسائلی که در سخنرانی ها به چشم می خورد پرداختن به مسئله حجاب و برنامه های ماهواره ای ست... موضوعاتی که بر خلاف ظاهر جذاب و سادهشان صحبت پیرامون آنها نیاز به آموزش های دینی و روانشناسی گسترده ای دارد و چون کمتر سخنرانی از این توانمندی ها برخوردار است، متاسفانه مجلس روضه تبدیل میشود به جلسه ی محاکمه ی دخترهای جوان!
...و درنتیجه دلزدگی جوانان از حضور در چنین مراسمی .... که ضرر و زیان این گسیختگی با توجه به تربیت نسل آینده توسط همین دختران جوان امروز بر کسی پوشیده نیست....
مورد بعدی جمع آوری همیشگی خیریه برای امور مختلف در این محافل است ... حال آنکه طبق دستور و احکام دین بانوان برای پرداخت صدقه ملزم به کسب اجازه از همسرشان هستند... یعنی اگه صدقه دادن مستحب است، ولی همین عمل مستحب بدون اجازه همسر، *حــــــرام * خواهد بود!. امری که متاسفانه معمولا با توجه به فضای رودربایستی ایجاد شده در مجلس برای پرداخت صدقه ، نادیده گرفته میشود .....
با همه ی این حرفها خیلی دلم لک زده برای یک مجلس روضه :( .... دزفول نشین ها خوش به حالتون .....
زن
میان کوچه ی تاریک
بن بست،
خون،
وهّابی...
گلوله های جنگی
تمام حرف های مگو را
دوباره معنا کرد
و کوچه های منامه
چقدر شبیه مدینه ست .
و داد عدالت
بزرگ ترین جرم تاریخ است
حتی اگر
مزد رسالت پیغمبرشان
ولای تو باشد....
آی جناب سعودی
از من نشنیده بگیر اما
تنت بدجور بوی "قنفذ" می دهد
آخر تو خادم کدام حرمینی وقتی
حرم
حرام است؟!
می خواهم سیاسی ننویسم اما نمی شود....
مگر می شود فاطمیه بیاید و سیاسی ننوشت؟
اصلا سیاسی تر از فاطمیه هم مگر روزهایی هست؟
وقتی فدک خطبه می سازد نامردی های اشباح الرجال را ....
وقتی فاطمه سیلی می خورد دفاع از ولایت را ....
وقتی آتش از کوچه ی بنی هاشم شعله می کشد تا پس کوچه های غزه و صنعا و منامه ...
وقتی هنوز هم که هنوز است مادر قبر مخی دارد و دیوار های بقیع تکیه گاه امنی برای اشکهای شیعیان نیست ...
مگر می توان سیاسی نگفت؟
وقتی فاطمه روی برمی گرداند عیادت غاصبین حق مولا را .... مگر می توان ساکت بود گدائی مذاکره با شیطان بزرگ را ؟
بابای بچه های لندن نشین،با کمال احترام بگویم...
نامه های بی سلام کم کم دارد به بد ناکجا آبادی می کشاندتان! از ما گفتن بود....
آری دری سوخت باورکن ای دل
بال و پری سوخت باورکن ای دل
یک آیه تطهیر ، یک سوره کوثر
پیغمبری سوخت باورکن ای دل
یک شیر دربند یک کوچه ی تنگ
گُردآوری سوخت باورکن ای دل
حــالا تمــــام آن کوچه تاریــــــخ
در دفتری سوخت باورکن ای دل
بـــاید غزل را با خــــــون ببندم
شعر تری سوخت باورکن ای دل
عاشق شدم تمـام جهان را صدا نما
من را برای جان خودت دست و پا نما
یک لب بخند غصّه ی جان را عزیز من
با خنــــده ات غــرور مرا آشنـــــــا نما
با "إن یکــاد" شعر دلم را جـلا بـــــــده
یک یاکریــــم نذر قدوم خـــــــــــدا نما
یکشب میان صحن دلت گوشهی رواق
یک جا بــرای این من غمدیده وا نما
باران برای وضع هوایم کمی کم است
فکری برای حالت این بی نوا نما......
تولید صفا و مهر و الفت بکنیم
بر ساحت دل عرض ارادت بکنیم
سرمایه ی ما عشق ولایت باشد
با هستی خود ازان حمایت بکنیم
(شعر از شاهد)
پرتاب شدم.........
هر چه زیر و رو می کنم قوانین دینامیک را فرمول پرتابم را نمی یابم .... زاویه ام با شهدا آنقدر زیاد بود و سرعت اولیّه ام آنقدر کم که با هر شتابی پرت میشدم نباید آنجا می افتادم .... امّا ... افتادم.
افتادم درست روی خاک های طلائیه .... افتادم درست پای پرچم یا فاطمه الزهرا .... افتادم درست همانجا که لایقش نبودم .... پیشانی ام سجده کرد مهری را که بوی کربلا میداد ... کربلای سال شصت و یک هجری را .... پاهایم نشتر سنگریزه هایی را از سر گذراند که طنین ذهنم را با سه ساله همنوا می کرد ....
دماغم سوخت! .... آفتاب سوخته شدم تا بفهمم حدّ لیاقتم را ..... و درک کنم بی حدّی عطایشان را .....
"شهید ...... ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود برنشسته ای .... دستی برآر و ما گورستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش...."1
بیرونم .... کاش بیرون بمانم .....
................................................
پ ن 1: شهید مرتضی آوینی
پ ن 2: دعاتون کردم
پ ن 3: امسال هویزه نوشابه کوکاکولا ندادن . واقعا ممنون از مسئولین.
پ ن 4: پیشاپیش سال نو مبارک . عیدی ما رو هم بفرستید ممنون میشیم :دی